رابطه ضعیف در ارتباط عاطفی زن و شوهر به سردی روابطی که یک زوج می توانند با هم داشته باشند منجر می شود، مانند رابطه روحی، جسمی، عاطفی و حتی کلامی، وجود این مشکل در یک رابطه باعث بی مهری و کم شدن محبت در خانواده و در نتیجه طلاق عاطفی می شود.
زوج ها در بیگانگی کلمات و احساس یکدیگر گم شده اند و فقط برای هم حکم یک مصاحب که به او عادت کرده اند را دارند این افراد از لحاظ روحی و جسمی از یکدیگر فاصله می گیرند و مرزهایی را برای همدیگر مشخص کرده اند و هر کدام در خلوت و افکار خود دیگری را متهم می کنند و دنبال مقصر هستند.
درک نکردن صحیح رفتار و گفتار یکدیگر، نداشتن شناخت کافی از روحیات طرف مقابل و عاقبت بی علاقگی و سردی نسبت به شریک زندگی خود، دست به دست هم می دهد تا یک طلاق عاطفی را در زندگی زوج ها به وجود آید
در واقع طرفین این رابطه به نیازها و خواسته های دیگری اهمیت نمی دهند طوری که انگار زن و شوهر یکدیگر را می بینند ولی صدای هم را نمی شوند و به وجود یکدیگر تنها عادت کرده اند. مانند کتابی که بارها آن را خوانده اند و دیگر از خواندن آن لذت نمی برند. این مرحله آغازین شروع طلاق عاطفی است.
در مرحله بعد نزاع و دعوا میان دو طرف رخ می دهد و انتظاراتی که قبلاً به آرامی مطرح می شد حالا با فریاد و داد و بیداد بیان می شود و آرامش و عشق ابتدای رابطه جای خود را به خشم می دهد.
روابطی که با گذشت زمان و گذر از این پروسه منجر به متفاوت شدن خواسته ها، نگرش ها و نیازهای زن و مرد و متعاقب آن دور شدن آن ها از هم شده است که در چنین شرایطی تنها وجود انگیزه ای خاص می تواند دو نفر را به زندگی در کنار هم وادار کند که معمولاً این انگیزه نیز وجود فرزندان و یا در کشور ما مسائل خاص اجتماعی است.
مسائلی که منجر به تحمل زندگی و ادامه آن می شود در حالی که این گونه زندگی هر لحظه آماده رخدادی جدید خواهد بود.
ترجیح طلاق عاطفی بر قانونی بخاطر فرزندان
مادر همواره از دوری فرزندش نگران است و این که در صورت جدا شدن ممکن است فرزندش را از او بگیرند یا فرزندش آسیب می بیند، بنابراین به دلیل فرهنگ جامعه یا حتی فشار خانواده نمی تواند طلاق بگیرد.
در چنین خانواده ای زوجین مجبورند بدون این که تفاهمی داشته باشند زیر یک سقف زندگی کنند. بنابراین اختلافات بین زوجین به تدریج باعث دوری و سرخوردگی آن ها شده و طلاق عاطفی پیش می آید بسیاری از مواد طلاق عاطفی منجر به طلاق قانونی می شود.
از مهم ترین راهکارها برای درمان مشکل طلاق عاطفی میان طرفین، مراجعه به مشاوره و طی کردن جلساتی برای معالجه فردی برای درمان روحی و روانی و جلساتی برای معالجه دو نفره با حضور طرفین برای ترمیم روابط بین آن ها است
فراری شدن زوجین از خانه به دلیل طلاق عاطفی
در این خانوادهها افراد نسبت به خانه خود حسی که باید داشته باشند را ندارند. همه افراد خانواده به هر نحوی میخواهند زمان کمتری را در خانه سپری کنند.
جو سرد، بیروح و سکوت خالی از شور و نشاط در خانه حاکم است و این جو همه را فراری میدهد. بچهها در این خانه هیچ حس امنیت و آرامشی دریافت نمیکنند و بیشتر تمایل دارند وقت خود را بیرون از خانه و با دوستان خود بگذرانند؛
جامعه ناامن آماده پذیرش این افراد است و متاسفانه این بچهها تمایل به استفاده از موادمخدر، ارتباطهای ناسالم و نامشروع و انجام کارهای خلاف و غیرعرف نشان میدهند و هم به خود و هم به جامعه آسیب وارد میکنند.
سن زوجین چه میزان در طلاق عاطفی مهم میباشد؟
برای ازدواج در اکثر موارد باید سن مرد از زن بیشتر باشد ولی این اختلاف سن نباید از 7 تا 10 سال بیشتر باشد زیرا در این شرایط 2 انسان با 2 دنیای مختلف و در 2 مرحله زندگی از هم قرار دارند و مسلما درک صحیحی از دنیای هم ندارند.
به طور مثال به احتمال زیاد مردی که 35 سال دارد با خانمی که 22 سال دارد ازدواج کند، این 2 بعد از چند سال که از زندگی بگذرد تازه متوجه میشوند هرکدام نیازها و خواستههای متفاوتی با یکدیگر دارند.
زن تازه میخواهد شور و هیجان جوانی را تجربه کند ولی مرد این دوره را سپری کرده و میخواهد در آرامش بیشتری زندگی کند و اینجاست که از هم فاصله میگیرند و هرکدام غرق در دنیای خود میشوند.
نتیجه بزرگتر بودن زن در ازدواج
اگر سن زن از مرد بیشتر باشد هم در اکثر موارد مشکل دیگری را به وجود میآورد زیرا زنها زودتر از مردها به سن بلوغ میرسند، زودتر میفهمند و زودتر از لحاظ بدنی آماده میشوند در این شرایط یک زن که از شوهر خود بزرگتر است.
دائم در فکر خود شوهرش را از دست میدهد و همیشه به زنهایی که از او کوچکتر و زیباتر هستند حسادت میکند و همیشه آنها را جلوی خود در کنار شوهرش قرار میدهد.
بعد از آن مقایسه میکند و به این ترتیب هم روحیه خود را از دست میدهد و هم به خاطر شک و سوءظن خود ساخته نسبت به همسرش بدگمان میشود و مرد هم بعد از چندسال تازه متوجه میشود که نباید با زنی که از خودش بزرگتر بوده ازدواج میکرده و این موضوع را دائم به همسرش گوشزد میکند.
در اینجا از یکدیگر فاصله میگیرند و هرکدام در رویاهای خویش نیمه گمشده خود را مییابد و از انتخابی که داشته احساس ندامت و پشیمانی میکند،
در این مورد زوجها به سرعت از لحاظ روحی از یکدیگر فاصله میگیرند و طلاق عاطفی شکل میگیرد.